دوشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۳

شبانه بی شاملو - 41

از فکر تو بیرون نمی‌آیم
همچون کرم ابریشمی که از پیله‌اش بیرون نمی‌آید
کرم ابریشمی که از فکر تو بیرون نمی‌آید
در فکر تو تمام می‌شود
و پیش از آن‌که پر بگیرد و یک‌روز دورت بچرخد
در پیله‌اش می‌میرد
می‌میرد
و از فکر تو ابریشمی خالص به‌جا می‌ماند
از فکر تو شعری ناب به‌جا می‌ماند

لباسی که بر تنت است و
زیباترت کرده
شعری است که به قیمت جان شاعری تمام شده است